حسن خمینی: جریان افراطی کاسب در کشور تصمیمات خطرناکی می گیرند ، غرب ما را گیر انداخته؛ باید مشکلمان را با جهان حل کنیم
به گزارش مجله همراهان، فرزند مرحوم سید احمد خمینی گفت: امروز غربی ها ما را گیر انداخته اند و خوب هم از وضع ما اطلاع دارند. باید عزت مندانه مشکلمان را با جهان حل کنیم.
به گزارش گروه سیاسی خبرنگاران، سیدحسن خمینی در ملاقات با اعضای شورای مرکزی حزب اعتماد ملی ضمن تشریح شرایط کنونی کشور به مسأله حضور خود در انتخابات پیش روی ریاست جمهوری پرداخت و تأکید کرد: همه نسبت به مملکت، آینده، فرزندانمان و گذشته تاریخی مان مسئولیت داریم؛ تلقی من هم این بود که شاید بتوانیم کاری کنیم که این امر در خصوص شخص بنده دیگر امکانش فراهم نیست، اما نه به این معنا که به عنوان یک کنش گر، فعال، توصیه نماینده و همدل حضور نداشته باشم؛ بلکه در عرصه حضور خواهم داشت.
سید حسن خمینی اضافه کرد: به نظرم ما در برهه بسیار مهمی از کشور هستیم نه از این باب که همیشه می گویند، برهه حساس کنونی بلکه واقعیت این است که امروز وضع معیشت مردم در دوره بسیار سختی است. البته ما هنوز به فقر نسلی بر نخورده و به فقر فرهنگی هم نرسیده ایم، ولی اگر فقر مالی تا یکی دو نسل ادامه یاید، کار ممکن است به فقر فرهنگی کشد.
وی گفت: در چنین شرایطی طبقه متوسط ما مدام ضعیف تر می گردد و در این شرایط هر شعار پوپولیستی می تواند موج ایجاد کند و این امر برای کشور بسیار خطرناک است. قبلا عرض نموده ام و لابد شنیده اید که راهکار مشکل مالی کشور مالی نیست. یعنی مشکل اصلی ما مالی است، ولی راهکار سیاسی دارد. به این جهت که ما 120 سال است - از سال 1288 که نفت در کشور پیدا شده - نفت را استخراج نموده و مصرف نموده ایم. کشوری که در آن نفت را می فروشند و پول می گیرند و حقوق می دهند و از حقوق بگیران مالیات جمع می نمایند.
سید حسن خمینی خاطر نشان کرد: تا وقتی نتوانیم بر تحریم ها فائق بیاییم وضع همین است. دوستان اقتصاددان همیشه گفته اند که اگر در ایران کالای استراتژیک نفت از گردونه خارج گردد، تفاوت بین بهترین دولت و بدترین دولت، فقط 20 درصد است. پس برای حل مشکل ما باید عزت مندانه مشکلمان را با جهان حل کنیم. امروز غربی ها ما را گیر انداخته اند و خوب هم از وضع ما اطلاع دارند.
وی تاکید نمود: از این طرف خودمان هم بعضا در داخل اشتباهات مهمی را مرتکب می شویم و مثلا به اشتباه در واقعه ای مثل رخداد اخیر در نطنز، اطلاعات سرّی را در رسانه ها می گوییم.
وی توضیح داد: وظیفه رییس جمهوری تغییر دادن ریل است. کار رییس جمهوری صرفا مالی نیست. بلکه مدیریت همه جهات کشور است. مگر هر رییس جمهوری در همه حوزه ها توان تخصصی دارد؟ قاعدتا او با همه حوزه های فرهنگ، اقتصاد، اجتماع، نفت، پتروشیمی و... آشنا نیست، بلکه وظیفه او این است که سیاستگذاری های کلان، ریل ها را عوض کند.
سید حسن خمینی ادامه داد: گاهی خود جامعه به هر علتی تصمیم می گیرد که ایستادگی کند. در این صورت کار خیلی راحت است؛ چون خودش تصمیم گرفته است؛ لذا محکم می ایستد و مثل سال های اول انقلاب به صف نفت هم می رود و مانند دوران جنگ در صف همه کالا ها هم می ایستد؛ در واقع، چون خودش تصمیم می گیرد، احساس سختی نمی نماید و یا احساس سختی اش را تحمل می نماید. ولی وقتی احساس کند دیگران برایش تصمیم می گیرند و در فرآیند تصمیم گیری، تصمیم سازی و عمل مدخلیت ندارد، اینِرسی سکون پدید می آید و جامعه به یک مقاومت به شدت منفی روی می آورد.
وی گفت:، اما در خصوص حضور خودم در انتخابات ریاست جمهوری نکته ای را باید بیان کنم. واقعیت این است که اصلا خودم بنای حضور نداشتم برای اینکه احساس مسئولیت نمی کردم و معتقد بودم افراد زیادی برای تصدی این مسئولیت حضور دارند. این تصمیم پابرجا بود تا اینکه با پیش بینی ها و ارزیابی های قابل توجهی روبرو شدیم. این را بگویم که بیش از اقبال افراد و جریانات خاص که به نوبه خود بسیار ارزشمند است، اقبال مردمی برای من مهم بود و از همین رو بود که ارزیابی ها برای من مهم بود.
وی اضافه کرد: تنها عاملی که من را در تصمیم گیری مردّد نموده بود - البته تصمیم هم نگرفته بودم - این بود که نکند فردای قیامت پیش خدا، روح امام، شهدا و آیندگان بگویند یک موقعی کاری از شما می آمد و نکردید. فرآیند شورای نگهبان هم خیلی برایم مهم نبود. اگر هم رد می کردند اتفاق مهمی نمی افتاد.
سید حسن خمینی گفت: توجه کنید که امثال ما اگر گوشت و پوستمان هم برود نمی خواهیم جمهوری اسلامی از بین برود و هیچ کس نباید چنین توقعی را داشته باشد و اگر کسی روزی می خواهد به بنده اقبال کند بداند که ما تا آخرین لحظه هیچ وقت هیچ کاری نمی کنیم که جمهوری اسلامی بخواهد لطمه ببیند و اگر هم احیانا کاری انجام می دهیم برای این نکته (حفظ جمهوری اسلامی) است؛ لذا اگر فکر کنیم یک کار به فرآیندی می رسد که نتیجه اش تضعیف کلان مملکت و جمهوری اسلامی است، به نظر من مصلحتی بر آن مترتب نیست. البته هرگز از اصول خود عدول نمی کنیم و صلاح کشور را هم در همین می دانیم.
وی خاطر نشان کرد: آینده ایران و مردم کشورمان را هم چندان متفاوت از آینده جمهوری اسلامی نمی دانم. یعنی معتقدم به هر حال این دو با هم پیوند دارد. بالأخره ما عرق دینی، شیعی و اسلامی داریم و نمی توانیم نسبت به تاریخ بزرگی هم که پشت سرمان هست بی تفاوت باشیم.
وی تاکید نمود:، اما به هر حال وقتی در خصوص یک تصمیم گیری صلاح دیده نمی گردد، مسئولیتی حاصل نخواهد شد و در صورتی که آن تصمیم عملی گردد، در آینده مسأله ای پیش نرفته و مشکل مردم حل نمی گردد. این در حالی است که قرار است آمدن امثال من مشکل گشا باشد.
سید حسن خمینی توضیح داد: البته در جامعه ما حتما اشخاص مؤثر هستند، ولی بیش از اینکه چه کسی انتخاب گردد، مهم این است که باید مردم انتخاب نمایند. یعنی من در خصوص مسأله حضور مردم، واقعا معتقدم خود مردم باید بیایند و تصمیم بگیرند و اگر بیایند و تصمیم بگیرند، ما نمی گوییم هرچه تصمیم بگیرند حتما درست است، ولی بسیار به درستی نزدیک تر است از تصمیماتی که ممکن است مخالفینشان و جریان خاصی بگیرند.
وی ادامه داد: این را هم اضافه کنید که واقعیت این است که جریان افراطی در کشور ما بعضا تصمیم های بسیار خطرناک ایدئولوژیک می گیرد. البته من معتقد نیستم همه این افراد ایدئولوژیک هستند، بلکه خیلی از آن ها کاسب هستند، ولی به هر حال تصمیماتی با پایه های ایدئولوژیکی می گیرند که غلط و خطرناک است.
سید حسن خمینی گفت: من اصلا بنا ندارم که بگویم در این شرایط (دیگر در میدان) نیستم و دیگر کار نمی کنم. بالأخره تا حالا می گفتم همه باید باشند و از مردم دعوت کنیم و الان هم می گویم حضور مردم از هر عنصری واجب تر است.
وی اضافه کرد:، اما این نکته را هم اضافه کنم. در کار های انسانی یک به علاوه یک، مساوی با دو نیست. در جبر و ریاضی یک به علاوه یک مساوی با دو است، ولی در مسائل انسانی بعضا یک به علاوه یک منفی سه می دهد؛ یعنی همدیگر را خنثی می نمایند. برخی وقت ها هم شش یا هفت می دهد. واقعا اگر 10 نفر همدل پیدا شوند می توانند خیلی نقش بزرگی داشته باشند.
وی گفت: در مرحله فعلی به نظر من در میان دوستان شما نهاد اجماع ساز حداقل برای یک گروه سیاسی اتفاق مبارکی است. به هر حال این مجموعه، مجموعه ای است که در شرایطی که فعلا کسی توان کار فردی ندارد، باید آن را مبنایی برای کار گرفت و به تصمیم آن که مبتنی بر خرد جمعی است، احترام گذاشت. اما به مردم صادقانه مسائل را بگویید؛ حداقل این است که فردا اگر هدفمان محقق نشد می گوییم ما از قبل حرف هایمان را گفته ایم و در حدّ وسع خود کارمان را انجام داده ایم.
وی خاطر نشان کرد: برای یک جریان سیاسی از نظر حیات سیاسی خودش برخی وقت ها شکست ها زمینه پیروزی های بعدی است. آقای هاشمی اگر سال 84 نمی آمد و شکست نمی خورد، 92 نمی بُرد. یعنی خیلی وقت ها این گونه است که فرد باید از شکست این مرحله برای گام بعدی توشه ای بردارد.
سید حسن خمینی تاکید نمود: شرط موفقیت این است که صادقانه به مردم بگویید مسیری که قرار است طی گردد اشتباه است و به نتیجه نمی رسد. لزومی هم ندارد همه حرف بنده و شما را قبول نمایند، کما اینکه هیچ تضمینی هم وجود ندارد که همه باید من را دوست داشته باشند و یا قبول داشته باشند. همیشه عده ای هستند که از بنده خوششان می آید و عده ای هم هستند که بدشان می آید؛ یک عده هستند که حرف من را قبول می نمایند و یک عده هم هستند که حرف من را قبول نمی نمایند، ولی معنایش این نیست که ما حرف خودمان را نزنیم. یعنی نه مرعوب موج افراطی مهاجم فحاش شوید و نه مرعوب موجی که مقابل است و می گوید شما چرا این حرف را می زنید.
وی توضیح داد: یکی از بزرگان هم گفته بود، من همه تلاشم را می کنم که شما من را دوست داشته باشید و واقعا هم خیلی برای من مهم است که شما من را دوست داشته باشید، ولی نه به قیمت اینکه از عقیده خودم دست بردارم؛ عقیده ام را می گویم و ان شاء الله شما هم من را دوست داشته باشید. در این مسأله هم همین جور است.
وی ادامه داد: باید عقیده و مشرب سیاسی خودمان و خطری که پیش رو است را بگوییم. به نظر من واقعا حکومت یکدست افراطی برای کشور خطرناک است. همه نسبت به مملکت، آینده، فرزندانمان و گذشته تاریخی مان مسئولیت داریم؛ تلقی من هم این بود که شاید بتوانیم کاری کنیم که این امر در خصوص شخص بنده دیگر امکانش فراهم نیست، اما نه به این معنا که به عنوان یک کنش گر، فعال، توصیه نماینده و همدل حضور نداشته باشم؛ بلکه در عرصه حضور خواهم داشت.
سید حسن خمینی گفت: باید به خدا امید داشت و حرکت کرد؛ خداوند تفضّل می نماید. باید به فهم مردم امید داشت، با هر امکاناتی که هست باید با مردم صادقانه صحبت کرد و سخن را گفت. ان شا الله وقتی ما کار درستی انجام دهیم و صادق باشیم آن ها هم می آیند. اگر هم (مردم) نیامدند، دست کم کار خود را انجام داده ایم و کنار ننشسته ایم. به نظرم اگر کار انسانی متشکلی شکل گیرد، بسیار خوب است. نهاد اجماع ساز تا اینجا کار مبارکی است، البته خیلی خبر ندارم که از این به بعد چه نتیجه ای از آن بیرون می آید، اما باید به آن به دیده فرصت نگاه گردد. ان شاء الله از آن نتیجه ای هم بگیرید.
وی اضافه کرد: به هر حال اولین مسأله این است که باید سعی کنید امید را به جامعه برگردانید. مردم خیلی ناامید و قهر هستند و حق هم دارند. چرا که در این سال ها روش های درستی در روبروه با جامعه انجام نگرفت. نمی گویم فرد در فرایند اجتماعی تأثیر ندارد، ولی بیش از کار فردی، کار جمعی مهم است. اگر بنده نبودم و زید و عمروا نبود، یکی دیگر می آید و همین مسأله را انجام می دهد و پیش می برد. ممکن بود به عللی -مثلا عامل مهم ارادت مردم به امام -نسبت به بنده نگاه دیگری موجود باشد، ولی به نظر من می توان با مردم صحبت کرد و ان شاء الله شما هم به نتیجه ای که مطلوبتان است برسید.
منبع: خبرگزاری دانشجو