دولت اولین متهم بی سلیقگی فرهنگی در عرصه موسیقی است
به گزارش مجله همراهان، وسیقی هنری حرفه ای است که باید استراتژی و برنامه ریزی داشته باشد. ما سیاستگذاری در عرصه موسیقی نداریم، بلکه سیاستگذاری سلیقه مدیری است که در آن مسند می نشیند. بخشی از موسیقی هم زیرزمینی است که فعالیت جدی دارد و قابل کنترل هم نیست
به گزارش گروه رسانه های خبرنگاران، پیروز ارجمند دکترای مردم شناسی موسیقی دارد. پیشتر مدیرکل دفتر موسیقی وزارت ارشاد و مدیرکل مرکز موسیقی حوزه هنری بود و در حال حاضر مشاور ارشد اقتصاد هنر اتاق بازرگانی ایران و آهنگساز و مدرس دانشگاه است. جوان با این فعال عرصه موسیقی درباره کنسرت های موسیقی خارجی در کشور، سیاستگذاری عرصه فرهنگی، مافیا در موسیقی و تجاری شدن موسیقی ایرانی مصاحبه نموده است.
مدتی است شاهد اجرای کنسرت های موسیقی غربی در کشورمان هستیم. آیا موسیقی و خواننده های ایرانی کفاف ذائقه ایرانی ها را نمی دهد؟ لزوم حضور هنرمندان خارجی در ایران چیست؟
اصولاً موسیقی هنری است که حد و مرز های سیاسی و جغرافیایی را درمی نوردد و یکی از روش های مهم تغذیه روح محسوب می گردد. طبیعتاً براساس تئوری های جامعه شناسی انسان برای برطرف احتیاج های احساسی اش احتیاجمند این است که گونه های مختلف در اختیارش قرار گیرد و آن گونه ای را که به طبع و ذائقه اش خوشایند است را انتخاب کند. در هنر این مرز های سیاسی خیلی نقشی ندارند مثلاً همانطور که گروه های موسیقی ما از ایران به خیلی از کشور ها می فرایند و مورد استقبال هم قرار می گیرند، بخشی از مردم ما هم دوست دارند موسیقی خارجی را در ایران ببینند و بشنوند. در حقیقت باید گفت مرز های سیاسی در عرصه فرهنگ نقش ندارد. مثل همین صداوسیما که ده ها فیلم خارجی را پخش می نماید. به عبارت دیگر این رفت وآمد های فرهنگی در جهان رایج و طبیعی است. ما نباید مرز های خودمان را برای ورود و حضور هنرمندان ببندیم. اگر قرار بر بستن مرز ها بود، ما نمی توانستیم معماری جنوب اسپانیا را بر اساس معماری اسلامی خودمان بنا کنیم. این رفت وآمد ها باعث پیشرفت می گردد. ما باید بنای این امر را بر توسعه و گفتمان فرهنگی بگذاریم.
سال 1393 محسن یگانه در لس آنجلس اجرا داشت. چند هزار نفر رفتند و اجرایش را دیدند و من شخصاً مسرور شدم که هنرمندان پاپ ایرانی در لس آنجلس با اجرا هایشان یک موسیقی خوب و تعریف شده ای را با فرهنگ خودمان صادر می نمایند. امروز این نگرانی وجود ندارد و هنرمندان ایرانی موسیقی های خوبی فراوری می نمایند، اما گونه های موسیقی مثل شیلر، کیتارو و جیپسی کینگز موسیقی های خاصی هستند که نمونه هایشان را در ایران نداریم و این ها از برند های خارجی هستند.
اما این انتقاد درباره این گروه هایی که نام بردید وجود دارد که در حال حاضر این گروه ها دوران افول هنری خود را تجربه می نمایند و برای اجرا به ایران و کشور های عمدتاً آسیایی علاقه مند می شوند. نظر شما در این باره چیست؟
اولین گروه خارجی که سال 1392 وارد ایران شد و به طور رسمی مجوز اجرا در ایران را دریافت کرد گروه کیتارو بود. کیتارو آهنگساز ژاپنی است که با سریال معروف جاده ابریشم شناخته می گردد و یکی از بنیانگذاران و اولین هایی است که در عرصه موسیقی الکترونیک بر مبنای ملودی های شرقی کارنموده و شناخته شده است.
بعد از آن گروه جیپسی کینگز به ایران آمد که یک موسیقی اسپانیایی است که بخشی از این موسیقی ریشه در فرهنگ ایران و عرب دارد. این گروه یک گروه بسیار معروف در اسپانیا و جهانست. به عبارت دیگر یک گروه بین المللی است. کلایدرمن هم به ایران آمد و در ایران شناخته شد. یکی از بیشترین فروش های آلبوم پیانو را در چند دهه اخیر کلایدرمن به خود اختصاص داده است.
گروه شیلر هم که یکی از معروف ترین گروه های موسیقی آلمانی است سال جاری آلبومی فراوری کرد که بهترین آلبوم سال آلمان شد و در طول کنسرتش در آلمان نزدیک به نیم میلیون بیننده داشت. همین نشان می دهد این ها گروه های خیلی دست چندم و از پا افتاده نیستند. ما در ایران برای حضور گروه های خاص محدودیت داریم؛ گروه هایی که خواننده ندارند و موسیقی بدون کلام دارند، امکان حضور بیشتری در ایران پیدا می نمایند.
گروه جیپسی کینگز که به ایران آمد یک گروه خانوادگی است. گروهی جوان که پدرانشان هم با همین نام گروه موسیقی داشتند. وقتی گروه جیپسی کینگز جوان به ایران آمد، دو نفر از موسیقیدان های پدر هم در این گروه حضور داشتند و این گروه فرزندان همان پدران هستند. موسیقی جیپسی یا همان فلامنکو اسپانیا ریشه در فرهنگ قدیمی ایران دارد که در دوره رنسانس اروپا که مسلمانان اسپانیا را فتح می نمایند بعضی از موسیقی ما وارد اسپانیا می گردد و در اروپا می ماند و ساز بربط ایرانی تبدیل به گیتار می گردد. این موسیقی را که لحن و تحریرهایش با موسیقی ایرانی نسبت دارد من به عنوان یک موسیقی شرقی و غربی می شناسم و شاید یکی از دلایل استقبال مردم از این نوع موسیقی همین ریشه ایرانی و شرقی آن باشد. گروهی که اجرای خوبی داشت، اما من با اجرای آن در تالار وحدت مخالف بودم؛ چراکه آن تالار از لحاظ ساختار برای این نوع موسیقی مناسب نیست.
گویا قیمت کنسرت های این خواننده ها از کنسرت های ایرانی بیشتر است.
این یک امر طبیعی است. یک هنرمند بین المللی قیمت خودش را دریافت می نماید و گروه ها با ارز خارجی هزینه هایشان محاسبه می گردد. البته تفاوت این ها هم در فراوریات و محصولاتشان هم است. ما نمی توانیم انتظار داشته باشیم گروهی با رتبه یک جهانی که بلیتش در اروپا 60 یورو به فروش می رسد وقتی به ایران می آید هزینه بلیتش 50 هزار تومان باشد. طبیعتاً باید برای محصول بهتر پول بهتری پرداخت.
انتخاب این افراد و گروه های خارجی در ایران با چه موازینی صورت می گیرد؟
انتخاب این گروه ها بر اساس نظر تهیه نماینده و مجوزی است که وزارت ارشاد پیشنهاد می دهد و آنالیز می نماید. زمانی که من مسئولیت مدیرکل دفتر امور موسیقی وزارت ارشاد ایران را بر عهده داشتم به دلایل شرایط آن موقع خیلی علاقه مند نبودم، اما اولین بار خودم به گروه کیتارو مجوز دادم و پیگیری کردم. ما با کیتارو آغاز کردیم که یک موسیقی ناب بدون خواننده است. اجرای کیتارو بنا بر نظر بسیاری از متخصصان و مخاطبان اجرای بسیار حرفه ای و خوبی داشت. خود من شخصاً با اجرای گروه های موسیقی خارجی مخالف نیستم، اما باید بر انتخاب گروه ها توجه بسیاری گردد. گروه هایی اجازه اجرا داشته باشند که موسیقی شان تناقضی با فرهنگ ایرانی نداشته باشد یا شخصیت هایی که خود موزیسین ها دارند. بعضی جوانان ما از این نوازندگان الگوپذیری می نمایند و تأثیر می گیرند. این گروه ها باید از شأن اخلاقی و متناسب با فرهنگ ایرانی برخوردار باشند.
کاهش کیفیت موسیقی ایرانی می تواند در این مسئله تأثیرگذار باشد؟
خیر، چون استقبال مردم از گروه های موسیقی ایرانی زیاد است و به نسبت گروه های موسیقی ایرانی، استقبال خیلی زیادی از این گروه ها نمی گردد. گروه شیلر سه شب در یک سالن 2 هزار و خرده ای جمعیت اجرا دارد، در حالی که خوانندگان پاپ ما در ماه 20 شب در سالن های 3 هزار نفری کنسرت برگزار می نمایند و بسیار هم مورد استقبال قرار می گیرد و سالن ها پر می گردد. این گروه ها مخاطب خاص خودشان را دارند و رونق در موسیقی ایران و پاپ ما بیش از اینهاست. بخش عمده ای از موسیقی پاپ ما نسبت به چند دهه قبل در رتبه جهانی در جنبه ساز بندی و ارکستراسیون اثر کمتری دارد.
مسئول این اتفاق چه کسی است؟
رسانه ها و منابعی که مردم برای شنیدن موسیقی از آن استفاده می نمایند در طول زمان ذائقه مردم را می سازند. ما خیلی محدود موسیقی خوب در صداوسیما می شنویم، چند دقیقه موسیقی محلی خوب پخش می گردد؟! چند خواننده درجه یک پاپ کارهایشان پخش می گردد؟ فراوریات خود صداوسیما چقدر مناسب مردم است؟! من همه این موارد را مورد آنالیز و پژوهش قرار داده ام. یکی از عوامل مخرب در این زمینه صداوسیماست و بخشی هم رسانه های مجازی و شبکه های اجتماعی. اینکه ما سالن های مناسب برای کنسرت هایمان نساختیم و این موسیقی را در سالن ها رها کردیم و سیاست و استراتژی مناسبی برایش نداشتیم، بیشتر سیاست حذفی بوده است تا اصلاحی. در حقیقت با سیاست حذفی و برخورد امنیتی نمی گردد عرصه فرهنگی را مناسب سازی کرد. چون این هنرمند باید با فراغ بال اثرش را فراوری کند و آرامش داشته باشد. به نظر من سیاست های ما در عرصه فرهنگی سیاست های بازدارنده توسعه است.
سیاستگذاری ها در این وضع چقدر تأثیرگذار بوده است؟
ما اصولاً سیاستگذاری درستی در عرصه فرهنگی نداریم. برخورد امنیتی و غیرفرهنگی در عرصه فرهنگی جوابگو نیست. البته در تمام جهان همین طور است. بحث حق نشر اصلاً رعایت نمی گردد، بعضی هنرمندان آثارشان کپی می گردد و کسی و نهادی هم جوابگو نیست و ما هر ساله شاهد خانه نشین شدن هنرمندان شاخص مان هستیم. بحث بیمه های هنرمندان همین طور. این بیمه اجتماعی هنرمندان در کسر بیمه هاست یا هنرمندان برجسته کشور مثل محمدعلی کشاورز و اساتید برجسته ماهی 180 هزارتومان مستمری دریافت می نمایند. این رقمی توهین آمیز است و این روش روشی است که هنرمند را اقنا نمی نماید و بعضی هنرمندان مجبورند برای گذران زندگی دنبال فراوری آثار عامه پسند باشند و قطعاً این آثار که دغدغه فرهنگی و معرفتی در آن نیست، نمی تواند فرهنگ سازی نماید.
شرایط مدیریت موسیقی در چند سال اخیر بیشتر دست باندها، تهیه نماینده ها و مافیا بوده یا سیاستگذار متولی امر موسیقی است؟
وزارت ارشاد به عنوان مؤثر ترین بخش هنر مدیریت کشور است و صداوسیما بزرگ ترین پخش نماینده فراوریات هنری است. به نظر من هر دوی آن ها از معضل و مشکل بحران مدیریت برخوردار هستند. مدیران متخصص در این دو سازمان نیستند. من آخرین مدیر کلی بودم که تخصصم موسیقی بود که در سال 93 استعفا کردم. بعد از من سه مدیر روی کار آمدند که هر سه در عرصه موسیقی بی تجربه بودند. موسیقی هنری حرفه ای است که باید استراتژی و برنامه ریزی داشته باشد. ما سیاستگذاری در عرصه موسیقی نداریم، بلکه سیاستگذاری سلیقه مدیری است که در آن مسند می نشیند. من فکر می کنم دولت اولین متهم این بی سلیقگی فرهنگی در عرصه موسیقی است و بعد هم بحث مافیا مطرح است، نه اینکه قدرت نداشته باشند، بلکه نفوذشان به آن اندازه نیست. بخشی از موسیقی هم زیرزمینی است که فعالیت جدی دارد و قابل کنترل هم نیست.
تجاری شدن و غلبه سودجویی چقدر به این شرایط دامن زده است؟
وقتی چرخه موسیقی وارد صنعت می گردد و ما وارد یک دوره صنعت موسیقی می شویم، طبیعتاً نمی گردد بخش اقتصادی اش یعنی گروه سرمایه گذار، گروه تهیه نماینده و برگزارنماینده کنسرت را نادیده گرفت. در واقع فراوری موسیقی دست این ها می افتد. این ها به آهنگسازان و خوانندگان سفارش می دهند. بنابراین در ذائقه سازی و فراوری خیلی مؤثر نیستند. یعنی اگر امروز من به عنوان یک آهنگساز آلبومی را فراوری کنم آلبوم من در صورت نداشتن یک سرمایه گذار و یک حمایتگر اقتصادی محکوم به شکست است. در دوره تاریخی حدود 10 سال پیش وقتی اثری فراوری می شد خود آن اثر خودش را تأمین اقتصادی می کرد.
اما امروز بدون حمایت این افراد امکانپذیر نیست. طبیعتاً سلیقه این تهیه نمایندگان خصوصی در شکل دادن یک جریان به هر حال نامناسب در موسیقی ایران نقش داشته است، اما اصولاً من موسیقی امروز ایران را موسیقی بدی نمی دانم و فکر می کنم ما در دوره خوبی از موسیقی قرار داریم. گروه های موسیقی در سبک های موسیقی مختلف فعالیت می نمایند که تعدادشان از نظر کمیت زیاد است و در بین این تعداد ما می توانیم نمونه های کیفی خوبی پیدا کنیم خصوصاً که یک رغبت و میل به بازگشت به اصل موسیقی ایرانی در آثار حتی پاپ ایرانی مشاهده می گردد. همه این ها نشان می دهد ما در حال گذر به سمت یک دوره پست مدرن هستیم و در ادامه هم منتظر نسل جدیدی هستیم که وارد موسیقی می شوند و بیان و گفتمان خاص خودشان را دارند.
منبع : روزنامه جوان
بازگشت به صفحه رسانه ها
منبع: خبرگزاری تسنیم