همه چیز درباره کشور کانادا - مجله همراهان

اگر علاقمند به دریافت بهترین خدمات هزینه ویزای کانادا هستید با ما همراه شوید، با مجری مستقیم ویزای کانادا، ویزای مالتی 5 ساله کانادا با دعوتنامه معتبر دریافت کنید.

ساکنین اولیه کانادا

این کشورِ جوان پیش از به رسمیت شناخته شدن به عنوان یک کشور، سرزمین مردم بومی خود بوده است. به مردم بومی کانادا اسکیمو، ایندی، سرخ پوست و... گفته می شد که امروزه این کلمات به علت بار نژادپرستانه و منفی خود کنار گذاشته شده اند و به طور کلی به مردم بومی کانادا اینویت اطلاق می گردد که به معنی مردم و اشخاص است. اینویت های کانادا که پیش از ورود مهاجرین به این کشور در آن مقیم بوده اند به سرزمین شان CANATA می گفتند که به معنای سکونتگاه و دهکده بوده است. نام امروزی کانادا از کاناتا گرفته شده که امروز سرزمین 37 میلیون و 57 هزار نفر از نژادهای مختلف است.

پایتخت سیاسی، زبان رسمی و سلطنت کانادا

ناگفته نماند که پایتخت سیاسی کشور کانادا اتاوا است و مردم در این کشور به دو زبان انگلیسی و فرانسوی صحبت می نمایند و هر دو زبان های رسمی کانادا هستند. کانادا به صورت فدرالی اداره می گردد، اما به شکلی نمادین تحت سلطنت ملکه انگلستان است. به این معنی که هر قانونی در این کشور بعد از تصویب شدن و پیش از اجرا شدن، باید ابتدا به امضای ملکه انگلستان برسد.

مختصری از تاریخچه کانادا

ژاک کارتیه دریانورد فرانسوی بود که در سال 1534 بخش فرانسوی نشینِ امروز کانادا (کِبک) را کشف کرد. گفته می گردد او درمورد بخشی از کبک که به نام کاناتا شناخته می شد، دچار اشتباه شد و تصور کرد که کاناتا نام سراسر این سرزمین است. کارتیه ابتدا تصمیم داشت نام فرانسوای اول را بر روی سرزمینی که تازه کشف نموده بود، بگذارد. اما بعد تصمیم گرفت از کلمه سرخپوستی کاناتا استفاده کند که به معنی سرزمین، دهکده و شهر بود. 37 سال قبل از رسیدن پای کارتیه به کانادا، جیوانی کبوتو یا جان کبوت؛ دریانورد و مکتشف ایتالیایی، بخش شرقی کانادا (بخش سواحل شرقی یا East Coast امروزی) را کشف نموده بود. ناگفته نماند که هرازگاهی اسناد و شواهدی مثل کشف شدن ابزارهای مربوط به وایکینگ ها و از این قبیل یافته ها در بخش هایی از کانادا، به داستان رازآلود حضور وایکینگ ها در کانادا، پیش از این که پای جیوانی کبوتو به بخش شرقی کانادا برسد، دامن زده می زند.

برگ افرا در پرچم کانادا

برگ افرا در زندگی کانادایی ها نقش زیادی دارد. اصولا هر کجا که نقش برگ پاییزی افرا را می بینیم، فورا به یاد کانادا می افتیم. برگ افرای نارنجی نماد این کشور است و مردم کانادا با افتخار از آن بر روی کلاه و لباس خود استفاده می نمایند. اما برگ افرا نماد چه چیزی است و چرا نماد کانادا شده است؟

درخت افرا در کانادا به وفور دیده می گردد و ده نوع از سیزده نوع افرایی که در سراسر جهان یافت می گردد، درخت بومی کانادا است. ساکنین اولیه کانادا از این درخت در موارد بسیاری بهره می بردند. مثلا شربتی که از برگ درخت افرا تهیه می کردند، خاصیت دارویی داشته، از برگ افرا در غذاها و از صمغ درخت افرا استفاده می شده و...

کانادا علاوه بر مردم بومی خود، مهاجران انگلیسی و فرانسوی هم داشته و به همین دلیل باید یک نماد که همه ملیت ها را زیر یک پرچم گرد بیاورد، طراحی می شد. ایده طراحی و انتخاب نماد برای کانادا از قرن 19 میلادی آغاز شد و در سال 2005 بالاخره برگ پاییزی درخت افرا مورد تایید نهاده شد و مردم کانادا که از مناطق مختلف جهان به این سرزمین آمده بودند، همگی قلبا این نماد را پذیرفتند.

تقسیمات جغرافیایی کانادا

کانادا از نظر تقسیم بندی جغرافیایی شامل سه ناحیه است که به شکل مستقل از یکدیگر اما زیر نظر دولت مرکزی اداره می شوند. هر ناحیه یک پایتخت برای خود دارد. اما اوتاوا پایتخت سیاسی کانادا محسوب می گردد که ادارات، فرمانداری، مراکز مالی و مالی و... در آن قرار گرفته است. این سه ناحیه به پنج منطقه تقسیم بندی می شوند که شامل منطقه آتلانتیک، منطقه مرکزی، منطقه فلات، منطقه شمالی و سواحل غربی است.

منطقه آتلانتیک به خاطر معادن و استخراج از آنها، کشاورزی، ماهیگیری و توریسم شهرت دارد. شهرهای جزیره پرنس ادوارد، نواسکاشیا و لابرادور و... مربوط به این ناحیه هستند.

منطقه فلات یا prairies این مناطق به خاطر حاصلخیز بودن زمین ها و طبیعت زیبای خود بیشتر در جهت کشاورزی و صنعت توریسم مشهور هستند.

منطقه مرکزی که شامل دو استان پرجمعیت و مهم کانادا است. اونتاریو و کبک که حدودا 75 درصد جمعیت و محصولات تولیدی مربوط به همین دو استان هستند.

منطقه سواحل غربی یا West coast که شامل شهر بریتیش کلمبیا است.

شرایط اقلیمی کانادا

وقتی از کانادا صحبت می گردد، از اولین چیزهایی که به ذهن افراد می رسد آب وهوای سرد، برف های سنگین و لباس های ضخیم زمستانی و ... است. اما حقیقت این است که آب وهوای کانادا به اندازه وسعت جغرافیایی اش تنوع دارد. مردم کانادا در طول سال معمولا شاهد چهار فصل متفاوت هستند. طبیعتا هرچه به سمت شهرهای جنوبی کانادا حرکت کنیم، از شدت سرما و برف کم می گردد و به آب وهوای متعادل تری نزدیک می شویم و هرچه به سمت مدارهای شمالی زمین حرکت کنیم، کانادا چهره یخ زده، اقلیم قطبی و برف های سنگین خود را بیشتر نشان ما خواهد داد.

دمای هوای کانادا در یک روز تابستانی می تواند تا 35 درجه سانتی گراد یا حتی گرم تر از آن بالا برود. البته کاهش دما تا منفی 25 درجه سانتیگراد در زمستان هم اتفاق عجیب و دور از ذهنی نخواهد بود. فصل تابستان در بخش هایی از کانادا گرم و خشک، در بخش های مرکزی کانادا مرطوب و در نزدیکی سواحل معتدل و خنک است. اما کانادا در فصل های پاییز و بهار جلوه متعادل و منعطف تری را از خود به نمایش می گذارد. بهارهای کانادا اغلب خوشایند و خنک هستند. گرچه کانادا در پاییز خشک می گردد و رو به سردی می رود، اما به دیدن چهره دل انگیز پاییزی، برگ های قرمز و نارنجی درختان، وزش باد و بارش باران آن می ارزد. زمستان های کانادا ماه های سرد این کشور هستند. البته آلبرتای جنوبی در همین ماه های سرد، باد گرم شینوک ( Chinook) را تجربه می نماید. شینوک از سمت کوه های راکی می وزد و برف ها را آب می نماید. به همین خاطر زمستان در شهرهایی که در سواحل غربی کانادا هستند؛ مثل ونکوور و ویکتوریا، معتدل و مرطوب است.

طبیعت کانادا

صحبت کردن از کانادا بدون اشاره به طبیعت زیبا و دست نخوردگی این زیبایی ها بی معنی است. انگار که کانادا و طبیعت آن به هم دیگر گره خورده اند. حدود نود درصد از مناطق کانادا مناطق مسکونی نیستند، و این معنی را به دنبال دارد که دولت و مردم به دنبال تخریب کردن زیبایی طبیعی این کشور نیستند. در ادامه علاوه بر مناطق معروف و طبیعی، منطقه های جذاب و زیبای طبیعی کانادا را هم معرفی می کنیم که شاید کمتر درمورد آنها شنیده باشید.

• دریاچه مورین ( Moraine Lake)

دریاچه مورین در نزدیکی دهکده لیک لویی در ایالت آلبرتا واقع شده است. این دریاچه که داخل یک پارک ملی به نام بَنف نهاده شده، 50 هکتار مساحت و 14 متر یا 46 فیت (پا) عمق دارد.

آب این دریاچه به رنگ آبی فیروزه ای است و منظره اعجاب آوری دارد که باعث می گردد هر بیننده با دیدن آن نفسش را در سینه حبس کند. این رنگ آبی فیروزه ای شگفت انگیز به خاطر شکسته شدن نور و بازتاب از تکه سنگ های کوهستانی است. با گرم شدن هوا در فصل تابستان، به دلیل ذوب شدن برف ها رنگ آب دریاچه مدام شفاف تر می گردد. دریاچه زیبای مورین از هر سمت به جاذبه ای طبیعی و زیبا منتهی می گردد.

این پدیده طبیعی حیرت انگیز در میان دره تِن پیکس ( Ten Peaks) واقع شده و از هر سو در محاصره کوهستان، آبشار و مسیرهای کوهستانی نهاده شده است. منظره بهشتیِ این دریاچه افراد را وادار می نماید تا ساعت ها در کرانه بنشینند و از خیره شدن به مناظر اطراف خود غرق در لذت شوند.

در اطراف این دریاچه مسیرهایی برای کوهنوردی و پیاده روی وجود دارد. البته در فصول سرد که خرس های گریزلی در کوهستان های اطراف دریاچه پویاتر می شوند، تردد در این مسیرها محدودیت پیدا می نمایند. به علاوه رفت و آمد به خود دریاچه معمولا از ماه نوامبر تا اواخر آوریل به علت خطر ریزش بهمن مجاز نیست.

جالب است بدانید که به دریاچه مورین و مناظر اطراف آن، مناظر بیست دلاری هم گفته می گردد. به این علت که پیشتر عکس هایی از منظره مورین بر روی اسکناس 20 دلاری کانادا چاپ شده بود.

• آبشار نیاگارا ( Niagara Fall)

آبشار نیاگارا دقیقا از همان جاذبه های طبیعی است که کانادا را با آن به یاد می آورند. رود نیاگارا در استان اونتاریو واقع شده است. آبشاری که در انتهای رود نیاگارا واقع شده و به آبشار نیاگارا شناخته می گردد، درواقع گروهی متشکل از سه آبشار است که در مرز کانادا و آمریکا و در جنوبی ترین بخش نیاگارا گُرج نهاده شده است. این آبشار دو شهر نیویورک آمریکا و انتاریوی کانادا را به یکدیگر مرتبط می نماید.

آبشار هورس شو Horse shoe fall (نعل اسبی) که به آن آبشار کانادایی هم گفته می گردد، عظیمترین آبشار این گروه سه تایی است. این آبشار به شکل یک منحنی است و بین اونتاریو و نیویورک نهاده شده است. به خاطر همین ظاهر منحنی به آن آبشار نعل اسبی گفته می گردد. آبشار هورس شو متعلق به کانادا است.

بخشی از آب رود نیاگارا پیش از این که به سمت این آبشارها برود، به نیروگاه های برق می رود. وسعت و حجم آبشار هورس شو انقدر زیاد است که حدود نود درصد از آبی که به آبشارهای نیاگارا می رسد، از آبشار کانادایی یا نعل اسبی سرازیر می گردد و فقط ده درصد از آب از دو آبشار آمریکایی و برایدال وِیل ( Bridal veil) سرازیر می گردد. آب این دو آبشار کوچک به سمت آمریکا می رود. آبشار برایدال وِیل با دو جزیره لونا ( Luna) و گوت ( Goat) از آبشار کانادایی جدا می گردد که هر دوی این جزایر متعلق به آمریکا هستند.

• جزیره بافین کانادا ( Baffin Island)

جزیره بافین عظیمترین جزیره کانادا و پنجمین جزیره عظیم جهان محسوب می گردد. اما این تنها دلیل شگفتی این منطقه نیست. بافین، قلمرو و محل زندگی اینویت ها (ساکنین اولیه و بومیان کانادا) و همچنین خانه های یخی و قطبی است. این جزیره به نام مورخی که این منطقه را کشف و به دیگران معرفی کرد، ویلیام بافین نام گذاری شد. نام دیگر این جزیره Nunatsiavut است که نوناتسیوِت تلفظ می گردد و به زبان اینویت ها به معنای سرزمین زیبای ما است.

همانطور که از عکس ها برمی آید، این جزیره اعجاب آور با کوهستان هایی مرتفع، محلی است که می گردد در آن روزهای زیادی به ماجراجویی پرداخت.

بافین زیستگاه موجودات دریایی بسیاری است. و افراد بسیاری به همین جهت به بافین سر می زنند و این یکی از جاذبه های این جزیره کانادایی محسوب می گردد. حتی اگر افراد پیروز نشوند که ماهی گیری نمایند، هاستل هایی در این جزیره عجیب وجود دارند که غذاهای محلی فوق العاده ای را به میهمانان ارائه می دهند. غذاهایی مثل ماهی چار قطبی، ساندویچ موکتاک (پوست و چربی وال)، سوسیس ماسکاکس (نوعی گاو که در شمال آمریکای شمالی زندگی می نماید)، نان گرم بانوک، مربای بلوبری و...

بافین طبیعت حیرت انگیزی دارد اما این تمام ماجرا نیست! مشاهده اجراهای موسیقی اینویت ها از نزدیک به خودی خود جذاب است، چه برسد به این که این اجراها در سالن های موسیقی مجهز هم انجام گردد. کانادا برای ادای احترام به هنر و فرهنگ اینویت ها که ساکنین اولیه این کشور بوده اند، سالن های موسیقی مجهزی را فراهم نموده تا بتوانند در این محل ها هنر و فرهنگ خود را نمایش و نشر بدهند. به همین جهت جشن ها، فستیوال ها و اجراهای زیادی در بافین صورت می گیرد. یکی از آنها جشن تونیک ( Toonik Tyme Festival) است که هر سال بهار در بافین برگزار می گردد. یا فستیوال هنری الیِنِیت ( Alianait Art Festival) که ده روز و شب به طول می انجامد و در آن افراد به اجرای زنده موسیقی، تئاتر، قصه گویی و سیرک می پردازند.

• شهر یِلونایف ( Yellow Knife) و دهکده آرورا ( Aurora Village) در کانادا

شهر یلونایف تنها شهری است که در شمال غربی کانادا واقع شده و پرجمعیت ترین نقطه این بخش است. شهری که در کنار دریاچه گریت اسلِیو ( Great Slave Lake) قرار دار،ا به داشتن معادن طلا شهرت دارد. با بیشتر شدن جمعیت در این منطقه و رسیدن به حدود 20 هزار سکنه، این شهر گسترش یافت و در سال 1961 پایتخت جغرافیایی منطقه شمال غربی و مرکز تامین خدمات دولتی، مالی و فرهنگی در این منطقه شد.

یکی از دلایل اهمیت یلونایف این است که در این شهر در سال 1991 سنگ گرانبها و کم یاب الماس کشف شده است. و بعد از این اتفاق دوباره اسم یلونایف و معادن آن بر سر زبانها افتاد و سه معدن الماس دیگر هم در آن کشف شد. آنقدر در این شهر به جستجوی فلزات و سنگهای گرانبها حفاری انجام گرفت که اخیرا از سوی مسئولین این منطقه اعلام شد تا مردم در بعضی از دریاچه های یلونایف شنا و ماهیگیری ننمایند. به این علت که حفاری معادن باعث شده تا بیشتر دریاچه های این منطقه آرسنیک دار بشوند.

جاذبه جهانگردی یلونایف بیشتر از همه مربوط می گردد به اشتیاق بازدیدنمایندگانی که برای دیدن شفق قطبی به دهکده آرورا ( Aurora Village) می ایند. در ماه های زمستانی کانادا این دهکده از جهانگرد های مشتاق پر می گردد که شب ها خیره به آسمان می مانند و از دیدن پایکوبی نورهای رنگی طبیعی در آسمان غرق در شور و شگفتی می شوند. برای همین این دهکده تجهیزات و امکانات بسیاری را برای بازدیدنمایندگانش فراهم نموده است تا خاطره شبهای طولانی آرورا در ذهنشان ثبت گردد. از هتل گرفته تا غذاهای متنوع و فراوان و همچنین تجهیزات گرمایشی برای تاب آوردن در سرما و فضای باز به مدت طولانی.

جهانگرد ها برای حضور در این بخش از کانادا دلایل دیگری هم دارند. پیست های اسکی یلونایف به خاطر برگزاری مسابقات اسکی در ماه های زمستانی شلوغ می شوند. و فستیوال های دیدنی و جذابی هم در آن برگزار می گردد. مثل جشنواره زمستانی اسنوکینگ ( Snowking Winter Feastival) که در بخشی از این فستیوال مردم به ساختن قلعه های برفی بر روی دریاچه ی یخ زده گریت اسلیو می پردازند.

مراکز فرهنگی کانادا

مراکز فرهنگی برای یک جامعه سالم و پویا نقشی حیات بخش و اهمیتی انکار ناپذیر دارند. فرهنگ از مسیرهای گوناگونی همچون موسیقی، نمایش، هنرهای تجسمی، ادبیات و... در جامعه جریان میابد. حتی غذا و زبان می توانند از آیتم های فرهنگی باشند. به وسیله همین مسیرهای فرهنگی است که افراد خود و دیگران را می شناسند و می توانند مسائل و موضوعات مختلف را از دید افراد دیگر هم ببینند. جامعه فرهیخته و پویای کانادا هم از این قاعده مستثنی نیست و مراکز فرهنگی در این کشور اهمیت بسیاری دارند.

کانادا محل تولد و زندگی نویسندگان و مولفان عظیمی اهل کانادا بوده است که در این بین می توان به مارگارت آتوود (نویسنده کتاب های پرفروش و بااهمیت آدمکش کور، سرگذشت ندیمه، وصیت ها و چشم گربه)، رابرت نورمن مانش (نویسنده کتاب های ادبیات کودک مثل تا ابد دوستت دارم، جوراب های بوگندو و...)، لوسی ماد مونگُمِری (نویسنده فقید کتابهای آن شرلی، قصه های جزیره) اشاره نمود.

در مقاله پیشین به تفضیل درمورد فرهنگ مردم کانادا و اهمیت شناخت فرهنگ مردم کانادا صحبت نموده ایم و در این مقاله به معرفی بعضی از مراکز فرهنگی کانادا می پردازیم.

موزه های کانادا

کانادا موزه های متنوع و بسیاری دارد که هرکدام پیشینه و داستان جالب خود را دارند. از موزه هایی که به تاریخ و فرهنگ و هنر می پردازد گرفته تا موزه های تخصصی مثل اتومبیل، اسلحه، ابزارها تولیدات نظامی، هواوفضا و...

در این بخش به معرفی دو موزه عظیم کانادا می پردازیم و در مقاله دیگری دوباره به سراغ تمام موزه های کانادا می آییم.

• بانک موزه کانادا

این بانک که قبلا به نام موزه پول معروف بود، بعد از توقف موقتی در سال 2013، از سال 2017 دوباره با طراحی، ظاهر و کانسپتی موجه تر از قبل آغاز به فعالیت کرد. در این موزه به غیر از پول (اسکناس و سکه)، دیگر ابداعات بشر که برای تبادل محصولات و خرید و فروش به کار می رفته، و همینطور مدال های باارزشی وجود دارد که دیدن آن ها خالی از لطف نخواهد بود. این بانک در اتاوا و در ایالت انتاریوی کانادا واقع شده است. جالب است بدانید که این بانک با این هدف ساخته و پرداخته شد که قوانین بانکی، پیشینه و تاریخچه نظام پولی و مالی کانادا را برای مردم کانادا تشریح کند.

• موزه سلطنتی اونتاریو

در جنوب خیابان بلور، درست در سمت چپ پارک کویین واقع در تورنتوی کانادا، ساختمان باشکوهی قرار گرفته است که نام آن موزه سلطنتی اونتاریو است. این موزه، عظیمترین موزه کانادا محسوب می گردد و مربوط به هنر و فرهنگ جهان و تاریخ طبیعت است. در این موزه که در سال 1912 تاسیس شده است، اشیا و دست ساخته های تاریخی از سراسر جهان ، بقایا و اسکلت دایناسورها، سنگ های معدنی و قیمتی، همچنین صنایع دستی و هنری بشر در طول تاریخ نگاه داری می گردد.