7 شرط استفاده از فناوری برای افزایش اثرگذاری آموزش در بحران
به گزارش مجله همراهان، بسته شدن مدرسه ها به منظور مهار شیوع ویروس مهلک کووید 19، خطر گسترش نابرابری های آموزشی برای گروه های محروم و در حاشیه و بچه ها توان یاب را در پی دارد، چرا که از احتمال بازگشت آن ها به فرایند آموزش های رسمی پس از بازگشایی مجدد مدرسه ها می کاهد.
اگر علاقمند به دریافت بهترین خدمات ویزای تحصیلی انگلیس هستید با ما همراه شوید، با مجری مستقیم ویزای تحصیلی انگلیس، با دریافت مشاوره رایگان از مجربترین تیم مهاجرتی انگلستان، بهترین مسیر را به سوی دانشگاه های انگلیس انتخاب کنید.
به گزارش خبرنگاران، قبل از شیوع و همه گیر شدن ویروس کووید 19 جهان با بحران یادگیری درگیر بود که به عظیم ترین چالش جهانی برای آماده کردن بچه ها و نوجوانان برای زندگی، کار و شهفرایند فعال بودنشان تبدیل شده بود؛ تقریباً 617 میلیون کودک و نوجوان در دور تا دور جهان قادر نبودند حداقل سطوح مهارت ریاضی و خواندن را به دست آورند، در حالی که دو سوم آن ها در مدرسه حضور داشتند (یونیسف، 2019).
با بسته شدن طولانی مدت مدرسه ها و ایجاد وقفه در آموزش، تنها یادگیری از دست نرفته، بلکه طبق پیش بینی بانک جهانی، در بلندمدت به سرمایه انسانی و فرصت های مالی نیز لطمه وارد شده است (بانک جهانی، 2020).
در این نوشتار، ضمن معرفی موضوع آموزش وپرورش در بحران، به موضوع عاملیت یادگیرنده در این شرایط و نقش فناوری در آموزش در بحران پرداخته شده است.
آموزش وپرورش در بحران چیست؟
بسته شدن مدرسه ها به منظور مهار شیوع ویروس مهلک کووید 19، خطر گسترش نابرابری های آموزشی برای گروه های محروم و در حاشیه و بچه ها توان یاب را در پی دارد، چرا که از احتمال بازگشت آن ها به فرایند آموزش های رسمی پس از بازگشایی مجدد مدرسه ها می کاهد.
این امر به دلیل از بین رفتن فعالیت دانش آموزان در فرایند یادگیری، که از وقفه پیش آمده در آموزش هایشان ناشی می گردد، می تواند نتایج حاصل از یادگیری را کاملاً واژگون سازد.
جبران این مشکل، به خصوص در خصوص دانش آموزان با چالش های یادگیری که از طبقه مالی- اجتماعی پایین تر و جزو گروه توان یاب هستند، دشوارتر است (بانک جهانی،2020).
هر چند خدمات آموزشی از راه دورکه به عنوان راه چارهی برای کاهش این تأثیرات در نظر گرفته می گردد، می تواند برای دانش آموزانی که از خانوارهایی با ارتباط اینترنتی بهتر هستند یا سطح آغازین مهارت های دیجیتال آن ها بالاتر است، مثمرثمرتر باشد، اما دانش آموزانی را که تا به امروز محروم بوده اند، عقب تر می اندازد (بانک جهانی،2020).
به فعالیت ها و مداخلاتی که سازمان های غیردولتی همچون سازمان ملل یا دیگر سازمان های ملی و بین المللی در چنین شرایطی انجام می دهند تا حق آموزش کیفی را به بچه ها بازگردانند، آموزش وپرورش در بحران گفته می گردد. حمایت انسانی آموزش وپرورش از بچه ها در چنین شرایطی، باعث ساختار یافتن و شکل دریافت زندگی افراد در شرایط بحران می گردد. از این نگاه آموزش وپرورش در بحران در واقع حدفاصل بین دو شرایط، یعنی شرایط معمول قبل از بحران و بازگشت به شرایط عادی پس از بحران است.
استانداردهای حداقلی آموزش در بحران
در تعریف هر برنامه آموزشی بر سه جنبه کلیدی تمرکز می گردد: اینکه بچه ها به برنامه دسترسی داشته باشند، در آن مشارکت نمایند و درگیر آموزش هایش شوند، و در نهایت بتوانند به دستاورد آن برسند. شبکه بین آژانسیِ آموزش در بحران، آموزش وپرورش در بحران را فرصت های یادگیریِ کیفی برای همه گروه های سنی در هر موقعیتی از بحران تعریف می نماید و آن را در پنج حیطه استانداردهای حداقلی پیش می برد:
1. حیطه اول شامل تحلیل، هماهنگی و مشارکت اجتماعی است. تمرکز اصلی این استانداردها بر احتیاج به تشخیص (ارزیابی) درست و مشارکت ذی نفعان است. از این نگاه، مشارکت بچه ها، به خصوص در ارزیابی اولیه و احتیاجسنجی، حائز اهمیت است، چرا که آنان از همتایانی که در آموزش غایب هستند، در آن مشارکت نمی نمایند، یا قادر نیستند به دستاورد محکمی برسند، نسبت به هر کس دیگری مطلع ترند و دلایل آن را می دانند.
در دوره بیماری کووید 19 با گذر زمان و گسترش بحران، احتیاجهای آموزشی تازه و منحصر به فردی بروز پیدا کردند که ضروری است با انعطاف نظر آنالیز شوند تا به راه چارهی برای بیشتریت دانش آموزان بیرون از مدرسه دست یابیم.
2. حیطه دوم بر محیط دسترسی و یادگیری متمرکز است و در ایجاد فرصت های آموزشی ایمن و معنادار می کوشد. ساختن فضایی که دانش آموزان را برای مشارکت معنادار و فراگیر توانمند سازد، در این حیطه آنالیز می گردد.
در شرایط بیماری کووید 19 ضروری است بسیاری از فعالیت هایی که تا به امروز به این منظور در مدرسه انجام می دریافتد، اکنون برای فضای خانگی و آموزش از راه دور و در قالب آموزش از راه دور با فناوری پیشرفته، راه چاره های در شرایط دسترسی کم به فناوری و راه چاره های شرایط فقدان فناوری، تغییر کند و اصلاح گردد.
3. حیطه سوم به آموزش و یادگیری مربوط است و بر عناصر مهمی تمرکز می نماید که آموزش و یادگیری مؤثر را در پی دارند. با توجه به اینکه بیشتر دانش آموزان اکنون خارج از فضای مدرسه به تحصیل می پردازند، به نظر می رسد در این بخش با چالش تازه ای روبه رو باشیم، چرا که دیگر در فضاهای محوری به بچه ها دسترسی نداریم.
برنامه های خودآموزی که نهاد دسترسی برابر به آموزش و یونیسف برای بچه ها سوریِ دچار درگیری انجام داد و به آن ها اجازه می داد در خانه به آموزش هایشان ادامه دهند، از طریق تدوین برنامه درسی جامع برای بچه ها بازمانده از فرصت های معمول آموزشی صورت گرفت و به برنامه درسیِ B معروف بود.
4. حیطه چهارم به آموزگاران و دیگر کارکنان آموزشی مربوط می گردد و نحوه مدیریت منابع انسانی در آن جای می گیرد. در دوره بیماری کووید 19 که والدین نقش دستیاران آموزشی معلمان را عهده دار می شوند، ایجاد حلقه های یادگیری با تسهیلگری معلمان برای والدین و راهنمایی هر از چندگاه آن ها در طول بحران برای یاری به فرزندانشان، یاری نماینده است.
5. حیطه آخر به سیاست گذاری آموزشی و نحوه اجرای آن مربوط است. مهم ترین موضوعی که در این بخش به آن توجه می گردد، اطمینان از این است که سیاست ها از معلمان، دانش آموزان و فضای آموزشی حمایت به عمل می آورد.
در دوره کووید 19 به خصوص ضروری است راه هایی را که گواه مشارکت و درگیری مداوم کودک در آموزش هستند، با اطمینان بشناسیم، تا آنچه تا به امروز فراگرفته شده است، از بین نرود.
پرواضح است که در شرایط پیش آمده، روینمودهای پیشین آموزش که به معلم به عنوان تصمیم گیرنده اول و آخر کلاس یا به فرایند آموزش به عنوان موضوعی می نگریستند که ساختارهای اجتماعیِ خارج از کلاس (نهاد آموزش وپرورش یا گفتمان های آموزشی غالب) راهنماییشان می نماید، به اندازه قبل کارایی نخواهند داشت.
ضروری است بسترهایی ایجاد شوند که نقش یادگیرندگان را در یاددهی- یادگیری افزایش دهند تا مهار و کنترل بیشتری بر یادگیری خود داشته باشند. یکی از مفهوم های کلیدی که در سال های اخیر به این منظور آنالیز شده، عاملیت یادگیرنده است. عاملیت یادگیرنده به معنای داشتن قدرت و انتخاب برای عمل کردن به شیوه ای معنادار است تا نتایج حاصل از تصمیمات دیده شوند. عاملیت یادگیرنده به یادگیرندگانی دلالت می نماید که فعالانه با محیط خود در تعامل هستند و مطلعانه در فرایند یادگیری و رشد خود درگیر می شوند.
در سال های اخیر نگاه ما به خود از مدل اتمی که در آن هر فردی با دانش کافی، ایزوله از محیط، آزاد و مستقل است تا کاملاً خودمختار عمل کند (مفهومی که در روشنگری کلیدی بود)، به مدل خود در تعامل که طی آن فرد در بافتی از ایدئولوژی ها و روابط اجتماعی تنیده شده و نگاهی ساختارگرایانه و پست مدرن به واقعیت و دانش دارد، تغییر نموده است.
بر همین اساس، به جای آنکه عاملیت خصیصه یا قابلیتی فردی در نظر گرفته گردد، پدیده ای در نظر گرفته می گردد که از بازیگر اجتماعی و موقعیتی که در آن است، سر می زند.
به گزارش خبرنگاران، نگارنده در ادامه این مقاله بر تعامل بین یادگیرنده و فناوری بر عاملیت یادگیرنده متمرکز شده است:
فناوری و عاملیت یادگیرنده در بحران
در پژوهش های گسترده ای که بنیان پژوهش های آمریکا در سال 2018، پژوهشکده کور نیوزلند در سال 2017 و دانشگاه هاروارد در سال 2015 روی عاملیت یادگیرنده صورت داد، بیش از آنکه بر تعامل یادگیرنده با ابزار تمرکز باشد، به خصیصه های فردی و تعاملات اجتماعی بین یادگیرنده و معلم و هماهنگی کادر آموزشی با یکدیگر تمرکز شده و بر تعامل یادگیرنده و فناوری بیشتر درباره ابزارها و تجهیزاتی که استفاده می نمایند و میزانی که قادرند از فرصت های بیرونی بهره ببرند، توجه شده است.
آنچه از یافته های این پژوهش ها به دست آمده، با پژوهش ترکیبی بنسون در سال2011 بر نقش فناوری و خودمختاری در یادگیری هم راستاست. تغییرات اعمال شده از طریق فناوری، از آنچه در ابتدا طراحی با توجه به آن اجرا شده بود، پیشی می گرفت، اما در یادگیری های خارج از کلاس که آموزنده با علاقه خودش به یادگیری مطلب مرتبط می پردازد، آموزش به خود، و آموزش از راه دور، برخلاف نحوه استفاده از تجهیزات در فضای آموزشی، موقعیت هایی رقم می خورد که لزوماً به رشد عاملیت در یادگیرندگان نمی انجامید، بلکه خودمختاری و عاملیت یادگیرندگان را می طلبید.
این یافته، با توجه به ادبیات پژوهشی روی عاملیت یادگیرنده به دور از انتظار نیست، چرا که در واقع یکی از پایه های اساسی عاملیت یادگیرندگان، تعامل آن ها با معلم مقتدر است. به نظر می رسد در دوره کووید 19 آنچه به عاملیت افراد در تعامل با فناوری یاری می نماید، بازگرداندن ساختار و اقتدار کلاس و معلم به فضای مجازی است.
اما اساساً فناوری چگونه می تواند در آموزش وپرورشِ در بحران مؤثرتر عمل کند؟ از آنجا که استفاده از فناوری در بحران های حاصل از خشونت، حوادث طبیعی، جنگ، همه گیری بیماری و... یکی از راه های ادامه آموزش بچه ها در نظر گرفته می گردد، پژوهش های متعددی روی آن انجام گرفته است. یکی از پژوهش های ترکیبی برجسته که سازمان نجات بچه ها انجام داده، مؤثر بودن استفاده از فناوری برای آموزش در بحران را منوط به موارد زیر یافته است:
1. وجود سخت افزار به تنهایی بهبود یادگیری را در پی نخواهد داشت، بلکه مجموعه ای از عوامل در کنار هم به برون ده های یادگیری منجر خواهند شد. ابزار مورداستفاده باید با توجه به اصول پداگوژی مورداستفاده قرار گیرند و آموزش های اعمال شده بر آن ها ضروری است متناسب با مواردی همچون یادگیری فعال، درگیری و محتوایی که روی آموزش های قبلی سوار می شوند، طراحی شوند.
2. برنامه هایی که سکوی عمل مناسب و سازگاری در اختیار می گذارند، می توانند معلمان را از خیلی از حاشیه ها آزاد سازند و به تعامل بیشتر آن ها با دانش آموزان یاری نمایند.
3. بچه های که از طریق فناوری به یادگیری می پردازند، قادرند خودشان نحوه استفاده از آن را به نسبت سریع یاد بگیرند. بنابراین به حمایت جامعی برای کار با فناوری احتیاج ندارند و بهتر است اجازه دهید درک جمعی خودشان را از فناوریِ در اختیار داشته باشد.
4. حمایت عاطفی عظیم سالان و معلمان و پیگیری آن ها از آموزش های دانش آموزان، به درگیر شدن آن ها با محتوا منجر می گردد.
5. چگونگی استفاده از فناوری مهم تر از چرایی استفاده از آن است. بیشتر از اینکه محتوای آموزشی از طریق فناوری به دست کودک برسد، این اهمیت دارد که تعامل و ارتباط با معلم شکل بگیرد و از آن به عنوان راهی برای حمایت از یادگیری دانش آموز استفاده گردد.
6. نگرش و گرایش معلمان در میزان مؤثر بودن فناوری حائز اهمیت است. نقش و شیوه کار معلمان می تواند موانع بسیاری را از سر راه یادگیری بردارد. به همین دلیل ضروری است معلمان به طور مرتب آموزش ببینند تا بتوانند هر چه مؤثرتر از این ابزارها استفاده نمایند. چنانچه آموزش معلمان به خوبی انجام نگیرد، نتیجه بسیار ضعیفی حاصل خواهد شد.
7. نقطه نگاه والدین در استفاده از فناوری برای یادگیری نیز بسیار مؤثر است. والدین و مراقبان مهم ترین کنشگران در آموزش بچه ها هستند و حمایت آن ها از فناوری استفاده شده، به مؤثرتر شدن آموزش ها منجر می گردد.
به همین منظور ضروری است هنگام برخورد با والدینِ طبقه محروم، آن ها را فعالانه درگیر کنیم تا ترسشان نسبت به فناوری از بین برود و درباره آموزش بچه هاشان به این شیوه، رویکرد مثبتی در آن ها شکل بگیرد.
در ادامه این مقاله که در مجله رشد فناوری آموزشی (شماره 1. مهر 99) درج شده؛ آمده است: امید است بر مبنای این اصول و یافته های حاصل از تعاملات بین یادگیرنده و فناوری در ایجاد عاملیت یادگیری، بتوان برنامه های مؤثرتری برای گروه های آسیب پذیر طراحی کرد تا آموزش از راه دور برای تمامی دانش آموزان قابل دسترسی، درگیر نماینده و منجر به رسیدن به دستاورد گردد و از شکاف آموزشی در دوره بحران بکاهد.
منبع: خبرگزاری ایسنا